بایه بایه

موسیقی اهل دل ، تنبور

بایه بایه

موسیقی اهل دل ، تنبور

تورج نگهبان شاعر ترانه سرا و نویسنده بدرود حیات گفت !! روحش شادُ

زندگینامه

تولد هفتم اردیبهشت 1311 در شهر اهواز .

تحصیلات :

در دانشگاه تهران : از سال  37- 1334 رشته ادبیات انگلیسی ؛ از سال  39-1337 دانشکده حقوق، رشته حقوق ؛ از سال 44-1341 دانشکده ادبیات و علوم انسانی رشته علوم اجتماعی ؛ از سال 50- 1348 در همین دانشکده، رشته جامعه شناسی در مقطع فوق لیسانس .

شروع کار :

تورج نگهبان ترانه سرایی را از سال 1328 با شعری بر روی آهنگ مهندس همایون خرم آغاز کرد . در همان اوان ترانه دیگری روی  آهنگ مسعود میثاقیان ، آهنگساز و نوازنده سنتور ساخت که با صدای گرم منوچهر همایون پور اجرا و پخش گردید .

کارنامه هنری :

وی تا کنون بیش از 700 ترانه برای ملوک ضرابی ، دلکش ، مرضیه ،الهه ، پوران ، عهدیه ، هایده ، مهستی  ، فریدون فرخزاد ، بنان ، ایرج ، وفایی ، گلپا، رفیعی ، محمد نوری ، فرح ، آذر ، هما ، پروین و گوگوش ساخته است . تورج نگهبان همکاری خود را با برنامه گلها از سال 1340 آغاز کرد و از همکاران همیشگی آن بود . از سال 1341- 1337 معاون اداره مطبــوعات اداره کل انــتشارات و رادیـو  و در سالهای 1357-1341سرپرست روابط عمومی و انتشارات سازمان صنایع دستی ایران بوده و در اواخر دوره پهلوی دست اندر کار انتشار مجله «دستاورد» در زمینه هنرهای دستی ایران و نیز انتشار مجله «صدا» (به اتفاق دوستان نزدیکش علیرضا میبدی ، عماد رام ، اسفنیار منفردزاده و ...) بوده است . وی از سال 1374 در ایالات متحده آمریکا زندگی می کنند و در حال حاضر تهیه کننده  و اجرا کننده «مجله ماهواره ای صدا» و «سیری در ادبیات آهنگین ایران» هستند که از تلویزیون AFN در لس آنجلس پخش می شود .

رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند


1
2
3
4
5
6
7
8
9
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماندمن ار چه در نظر یار خاکسار شدمچو پرده دار به شمشیر می​زند همه راچه جای شکر و شکایت ز نقش نیک و بد استسرود مجلس جمشید گفته​اند این بودغنیمتی شمر ای شمع وصل پروانهتوانگرا دل درویش خود به دست آوربدین رواق زبرجد نوشته​اند به زرز مهربانی جانان طمع مبر حافظ چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماندرقیب نیز چنین محترم نخواهد ماندکسی مقیم حریم حرم نخواهد ماندچو بر صحیفه هستی رقم نخواهد ماندکه جام باده بیاور که جم نخواهد ماندکه این معامله تا صبحدم نخواهد ماندکه مخزن زر و گنج درم نخواهد ماندکه جز نکویی اهل کرم نخواهد ماندکه نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند