بایه بایه

موسیقی اهل دل ، تنبور

بایه بایه

موسیقی اهل دل ، تنبور

ای عاشقان، ای عاشقان
من از کجا، عشق از کجا
ای بی دلان، ای بی دلان
من از کجا، عشق از کجا
گشتم خریدار غمت
حیران به بازار غمت
جان داده در کار غمت
من از کجا، عشق از کجا
ای مطربان، ای مطربان
بر دف زنید احوال من
من بی دلم، من بی دلم
من از کجا، عشق از کجا
عشق آمدست از آسمان
تا خود بسوزد بد گمان
عشق است بلای ناگهان
من از کجا، عشق از کجا

مرغ سحر ناله سرکن


(4:34)
        آهنگ: مرتضی نی داوود / شعر: ملک الشعرا بهار / خوانندگان: قمرالملوک وزیری ، ملوک ضرابی ، شجریان ، هنگامه اخوان ، نادر گلچین ، فرهاد ، فاضل جمشیدی و ... / سال آفرینش: ۱۳۰۴ / دستگاه: ماهور

مرغ سحر ناله سر کن ..... داغ مرا تازه تر کن!
    زآه شرر بار ، این قفس را.................. برشکن و زیر و زبر کن
بلبل پر بسته ز کنجه قفس درآ ..... نغمه آزادی نوع بشر سرا
وز نفسی عرصه این خاک توده را .. پر شرر کن !

ظلم ظالم ، جور صیاد ......... آشیانم داده بر باد
ای خدا ، ای فلک ، ای طبیعت .......... شام تاریک ما را سحر کن

نوبهار است ، گل به بار است .......... ابر چشمم ، ژاله بار است
............. این قفس چون دلم تنگ و تار است ..............
شعله فکن در قفس ای آه آتشین ..... دست طبیعت گل عمر مرا مچین
جانب عاشق نگه ای تازه گل از این ... بیشتر کن ، بیشتر کن ، بیشتر کن
مرغ بی دل ، شرح هجران ........ مختصر ، مختصر کن ، مختصر کن
><><><><><><><><><><><><><><><><><
بند دوم:
عمر حقیقت به سر شد ................. عهد و وفا بی اثر شد
ناله عاشق ، ناز معشوق .......... هر دو دروغ و بی ثمر شد
راسته و مهر و محبت فسانه شد ..... قول و شرافت همگی از میانه شد
از پی دزدی ، وطن و دین بهانه شد .. دیده تر کن!

   جور مالک ، ظلم ارباب ................... زارع از غم گشته بی تاب
ساغر اغنیا پر می ناب ............... جام ما پر ز خون جگر شد
ای دل تنگ ناله سر کن .............. از مساوات صرف نظر کن

    ساقی گلچهره بده آب آتشین ........ پرده دلکش بزن ای یار دلنشین
................. ناله بر آر از قفس ای بلبل حزین ...............
کز غم تو ، سینه من ...................پر شرر شد ، پر شرر شد
><><><><><><><><><><><><><><><><><
  بند دوم این تصنیف ، سیاسی بوده و فقط اجراهای قدیم آن موجود است!!!

از وبلاگ آواز

><><><><><><><><><><><><><><><><><

دانلود تصنیف ها و زندگی نامه جلال تاج اصفهانی

دانلود تصنیف ها و زندگی نامه جلال تاج اصفهانی

در سال ۱۲۸۲ شمسی (برابر با شناسنامه) خداوند به شیخ اصفهانی واعظ اصفهانی که به "تاج الواعظین" معروف بود فرزندی عطا کرد که نامش را جلال گذاشت. شیخ اسماعیل پدر جلال علاوه بر منبر گرم و گیرایی که

داشت از حنجره ای داوودی و صدایی دلنشین نیز برخوردار بود و طبق مرسوم زمان بر اثر حشر و نشر با مردم اهل ذوق زمانش با گوشه ها و ردیف های آوازی ایران نیز آشنایی پیدا کرده بود.
جلال فرزند شیخ اسماعیل هم ، صدا و حنجره را از پدرش به ارث برده بود. این موضوع را اهل خانواده همه می دانستند ولی چون جلال به احترام پدر هرگز جلوی او دهان باز نکرده بود پدر از صدای خوش فرزندش خبری نداشت. عاقبت زمان مدرسه رفتن جلال رسید. پدر او را به مدرسه ی "علمیه" سپرد. این مدرسه در بازارچهء رحیم خان نزدیک مسجد رحیم خان واقع بود با منزل شان فاصلهء چندانی نداشت.در مدرسه بخاطر صوت خوشی که جلال داشت مکبری و موذنی و قرائت کلام الله مجید را به او واگزار کرده بودند. یک روز عصر وقتی جلال نه ساله از مدرسه برمی گشت با خود اندک اندک زمزمه می کرد و این زمزمه تا نزدیک در منرل ایشان ادامه داشت. غافل از اینکه پدر بر خلاف معمول ، آن روز در منزل بود و صدای او را شنید. وقتی جلال پایش را از هشتی به داخل حیاط گذاشت پدرش او را صدا کرد. رنگ از روی جلال پرید و به لکنت افتاد. در این هنگام پدر با چهره ای گشاده و ملاطفت آمیز به فرزند گفت : «جان پدر! تو صدایت خوب است و قشنگ آواز می خوانی. من صدایت را شنیدم. حالا هم کمی برای من بخوان.» وقتی جلال با صدای لرزان اندکی برای پدرش خواند پدر دستی به سرش کشید و بوسه ای از مهر بر پیشانی اش زد و گفت : «برای آواز خواندن تنها صدای خوب کافی نیست. تو باید تعلیم ببینی.»
آن روزها به جلال چون فرزند شیخ اسماعیل تاج الواعظین بود "تاج زاده" می گفتند. جلال تاج زاده از نه سالگی تعلیم آواز را شروع کرد. ابتدا پیش پدرش با مقدمات و اصول ردیف ها آشنا شد و سپس پدر او را به مرحوم سید عبدالرحیم اصفهانی استاد آواز آن زمان سپرد و تاج مدتی نزد این استاد گوشه ها را یاد گرفت. پس از مرحوم سید عبدالرحیم ، پدر تاج برای اینکه او را با گوشه های سازی در ردیف نیز آشنا کند به خدمت شادروان نایب اسدالله نی زن معروف برد. تاج زمانی نسبتا طولانی در خدمت نایب اسدالله  نکته ها و ظرایف آواز ایرانی را فرا گرفت. آخرین استادی که تاج بنا به توصیه ی پدر برای تکمیل گوشه ها و ردیف ها به خدمتش رفت مرحوم شادروان میرزا حسین ساعت ساز معروف به "خضوعی" بود و تاج  پس از اتمام فراگیری نزد این استاد، دیگر در آواز سرآمد شده بود و اندک اندک در محافل می خواند و این جا و انجا همه از صوت خوش و تسلط او بر آواز سخن می گفتند.


 

اولین تجربه ی آواز خوانی با ساز
تاج در نوجوانی با مرحوم حسین خان اسماعیل زاده استاد معروف و مسلم کمانچه (دایی استاد اصغر بهاری) آشنا می شود و اولین باری که قرار بود بهمراه ساز حسین خان اواز بخواند حسین خان ساز را کوک می کند و هنوز جمله ی اول را نزده ، تاج با عجله درآمد آواز می کند.
حسین خان با لبخندی می گوید : «پسرم ، در خواندن اینقدر عجله نکن. صبر داشته باش تا من درآمد بکنم. بعد کمی بیشتر صبر کن تا چهارمضرابی هم بزنم. وقتیکه مجلس سرحال آمد و خودت هم کاملا سر ذوق آمدی شروع کن به خواندن. تازه آن وقت هم با حوصله و طمانینه بخوانتا مردم فرصت شنیدن و لذت بردن از ریزه کاریهای آوازت را داشته باشند.»


 

هم آوازهای تاج
تاج همیشه از آواز مرحوم سید عبدالرحیم اصفهانی و مرحوم میرزا حسین ساعت ساز (حضوعی) با تجلیل و گرامیداشت فراوان یاد می کرد و به خصوص می گفت : «صوت داوود نبی در حنجره و صدای استادم مرحوم سید رحیم تجلی می کرد و ممکن نیست کسی دیگر بتواند مانند او به این خوبی بخواند.» جز این دو نفر تاج با سعه ی صدر و مناعتی که داشت و اصولا هر خواننده ای را تشویق می کرد ، از خوانندگان همزمانش نیز از جمله به این استادان ارادت داشت و از آنان و آوازشان به نیکی یاد می کرد (این اسامی را تاج در گفتگویی که در اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۸ داشت بر زبان آورد) : سید حسین طاهر زاده ، سید اسماعیل خان قراب ، قربان خان شاهی ، تجلی ، حاج محمد علی ، حبیب شاطر حاجی و شهاب (معروف به شهاب چشم دریده ، شاگرد حبیب شاطر حاجی که گوشه ی شهابی در دستگاه زند یا ترک به او منسوب است.)


 

کسانی که با تاج ساز نواخته اند
بی تردید بسیاری از اساتید مسلم موسیقی و نوازندگان چیره دست سازهای ایرانی با شادروان تاج اصفهانی ساز نواخته اند ، ولی می توان نام ای هنرمندان را در ردیف نام کسانی که با تاج هم نوازی داشته اند ثبت کرد :
مرحوم نایب اسدالله نی زن معروف (این استاد زمانی که تاج نزدش تلمذ می کرده به عنوان آموزش همراه آواز تاج اصهانی نی هم می زده) مرحوم شکری ادیب السلطنه استاد تار ،  مرحوم رضا محجوبی (ویولن) ، مرحوم حسین یاحقی (ویولن) ، مرحوم ارسلان خان درگاهی (تار و سه تار) ، مرحوم اکبر خان نوروزی (تار) ، مرحوم رضا خان باشی (تار) ، مرحوم سلیمان خان اصفهانی (نی) ، مرحوم علی خان شهناز (تار) ، مرحوم حسین خان شهناز (تار) ، استاد حسن کسائی (خداوندگار نی و جانشین بحق نایب اسدالله) ، استاد جلیل شهناز (نوازنده ی چیره دست تار) ، استاد علی تجویدی و ...


 

شاگردان تاج
تاج برخلاف اینکه استادان انگشت شماری داشت شاگردانش فراوان بودند. او در تعلیم ، با لطف پدرانه ای که داشت با اصرار هر کسی را که حتی دو دانگ صدایی داشت تشویق به خواندن می کرد و اغلب خودش نیز محض ترغیب شاگردان جوان و تازه کار بی هیچ ناز و افاده ای چند بیتی مناسب زمزمه می کرد. تاج با خضوع و خشوع فراوان تعلیم می داد و با روحیه ای که داشت اکثرا از شاگردانش به عنوان شاگرد نام نمی برد و از آنها به نام دوست و رفیق یاد می برد. شاگردان تاج فراوان اند و من [=استاد شجریان] بیشتر آنها را ندیده و نمی شناسم ولی در آن میان فقط با دو نفر انان آشنایی پیدا کردم : یکی آقای مرتضی شریف (قاضی دادگستری) ، از شاگردان قدیمی تاج که شیوه ی تاج را خیلی خوب دریافت کرده و به کار می گیرد ، حنجره ی توانایی دارد و پخته می خواند و شعر را بجا در آواز بکار می گیرد. یکی هم که بیش از همه و تا آخرین روزهای زندگی با تاج و در خدمت او بوده آقا علی اصغر شاه زیدی خواننده ی جوان اصفهانیست که خود به تعلیم آواز هنرجویان مشغول است و در یکی از آزمون های باربد نیز رتبه ی اول شده است.

               



عده ی زیادی هم غیر مستقیم شاگرد تاج بوده اند. این عده از راه صفحات و نوارهای تاج با سبک آواز او آشنا و روش او را در آواز تعقیب کرده اند که از این میان می توان به خواننده ی خوش صدای معاصر آقای حسین خواجه امیری (معروف به ایرج) اشاره کرد.


 

روحیه و خلقیات تاج
شادروان مردی سلیم النفس و با مناعت طبع بود . هرگز در طول مدت زندگی اش به خاطر مال دنیا و زندگی اش به کسی کرنش نکرد و این خاطر مدح کسی را نگفت. او از همه تعریف و تمجید می کرد و همه را با نام خیر یاد می کرد. شاید کسی به خاطر نداشته باشد که او حتی یکبار از کسی گلایه ای بکند و از کسی بد بگوید. او حتی اگر از کسی رنجش می دید و خاطرش آزرده می شد این رنج و آزردگی را با سکوت بزرگوارانه ای تحمل می کرد.
تاج از استادانش با احترام فراوانی یاد می کرد و با دوستانش به مهربانی و عطوفت رفتار می کرد.


 

خانواده ی تاج
شادروان تاح در زندگی یک همسر اختیار کرد و همیشه از او به عنوان کدبانو ای خانه دار ، مهربان و دلسوز که موجب گرمی کانون خانوادگی است نام می برد. خداوند به تاج شش همسر عطا کرد. چهار دختر به نامهای تاجی ، پروین ، هما ، پروانه و دو پسر به نامهای همایون و جمشید.


 

سرانجام در روز ۱۴/۹/۱۳۶۰ دار فانی را وداع گفت و به دیدار حق رفت. در شب سومین روز فوت او عده ی کثیری از مردم هنر دوست و هنرمند اصفهان شرکت داشتند طوری که فضای مسجد به طور مداوم پر و خالی می شد.
در آن شب کسایی نی می زد و گریه می کرد. همراه ناله های نی همه شیون می کردند.
در همان حال استاد دکتر شفیعی به مناسب حال حضار مجلس خطاب به تاج گفت :


 

سلک جمعیت ما بی تو گسسته ست زهم
ما که جمعیم چنینیم تو تنها چونی

                         جلال تاج اصفهانی / وبلاگ خبری موسیقی سنتی

         

                         زندگی نامه برگرفته شده است از وبلاگ کرشمه

                                      

 

                                              

نگاهی به زندگی و آثار روح الله خالقی

امسال صدمین سال تولد روح الله خالقی موسیقیدان و آهنگساز برجسته ایران است. به همین مناسبت و به همت دختر موسیقیدان او، گلنوش خالقی مجموعه ای از مقالات، یادداشت ها و نامه هایش در کتابی با عنوان 'ای ایران' انتشار یافته و آفریده های او نیز در چهار سی دی به بازار آمده است.خالقی و دخترش گلنوش

از این ها گذشته بیست و یکم آبان ماه امسال، چهل و یکمین سالروز در گذشت خالقی نیز هست.این مناسبت های چندگانه فرصتی پیش می آورد مغتنم، که نگاهی گذرا در زندگی، اندیشه و هنر او مبنی کنیم . علینقی وزیری در مدرسه موسیقی خود که در سال ۱۳۰۲ خورشیدی بنیاد نهاده بود، می کوشید تا به استقبال و اندیشه های نوگرایانه به هنرجویان مکتبی را به وجود آورد که پس از او گردونه نو آوری از چرخش بازنماند. نوآوری از آنجا که خلاف عادت و سنت عمل می کند برای به راه افتادن و از جریان باز نماندن، به نیرویی بزرگ تر از نیروی یک فرد نیاز دارد. یک نفر"متبکر" می شود ولی پیروان او هستند که به ابتکارات استمرار می بخشند.هرچه تعداد پیروان بیشتر باشد نو آوری زودتر به یک جریان اجتماعی – فرهنگی تبدیل می شود و آسانتر پذیرش جامعه را به دست می آورد.بهترین نمونه برای پذیرش نو آوری از سوی جامعه شاید مورد شعرنو در ایران باشد. نیما، طلایه دار نوآوری بود. ولی اگر پیروانی گاه پرشور تر از خود او نمی بودند و نوآوری های او را دستور العمل خود قرار نمی دادند شعر نو نیمایی به این سادگی ها از سوی جامعه پذیرفته نمی شد.علینقی وزیری نیز که از قضا ابتکارات خود را در موسیقی کما بیش همزمان با نیما آغاز کرده بود، پیروانی ثابت قدم پیدا کرد که توانستند پس از خروج او از صحنه گردونه نوآوری را بگردانند.البته تعداد پیروان او در مقایسه با شمار جانبداران نیما اندک بود و همین امر بار مسئولیتی را که آنها به دوش می گرفتند سنگین تر می ساخت.

در میان رهروان ثابت قدم راه وزیری، یکی از شاگردان و همکاران بعدی – او گردنی فرازتر دارد: روح الله خالقی که شیفتگی اش در برابر وزیری رابطه آن دو را تا مرحله مرید و مرادی پیش برده است.خالقی با صداقت تمام هر جا که دستش رسیده، در فراگیر ساختن آموزه های وزیری کوشیده است.

زندگی و کار

روح الله خالقی در سال ۱۲۸۵ خورشیدی در کرمان زاده شده، دوره کودکی را در حال و هوای انقلابی مشروطیت گذراند و بعد که به سبب انتقال پدر به تهران آمد، در مدرسه آمریکایی ها مشغول به تحصیل شد. پدرش که خود دستی در موسیقی داشته غالبا نوازندگان سنتی را به خانه خود دعوت می کرد و گوش روح الله با نواخته های سنتی آشنا می شده است.از سوی دیگر در مدرسه آمریکایی ها به گفته خود او خانم "جردن" هر روز پیش از آغاز درس، ارگ می نواخته و دانش آموزان همپای آن سرود و ترانه می خوانده اند. روح الله از این راه با نوعی از موسیقی بین المللی نیز انس گرفت.به گفته خود او، در ده سالگی صدای سحرآمیز ویولونی که از خانه همسایه به گوش می رسیده او را مجذوب موسیقی ساخت. روح الله بعدها دریافت که آن همسایه یکی از بزرگ ترین موسیقی دانان سنتی، یعنی "رکن الدین خان مختاری" بوده است.

پس از آن ۱۵ ساله بود که "درویش خان" را دیده و یکسال بعد یعنی در سال ۱۳۰۱ برای نخستین بار در گراند هتل تهران با عارف قزوینی و موسیقی برانگیزاننده او آشنا شد و سرانجام در اوائل زمستان سال ۱۳۰۲ با دیدن نخستین آگهی گشایش مدرسه موسیقی وزیری با اشتیاق، بلادرنگ و بدون اجازه پدر در آن نام نویسی کرد.

روح الله مخالفت های پدر را نیز از راه های مختلف فرونشانیده و با آن که تحصیل عمومی خود را در دارالفنون که تمام شده، به سراغ دانشسرای عالی رفت ولی دل و جانش همچنان در بند موسیقی ماند. پس از به پایان بردن دانشسرا نیز به فکر افتاد که ارکستر کوچکی برای کار در کافه بلدیه بنیاد کند تا هم با موسیقی نزدیک بنماید و هم به قول خودش "تامین معاشی" شده باشد.روح الله خالقی در دوره ریاست علینقی وزیری در هنرستان عالی موسیقی یار و همکار نزدیک او بود و بار دوم حتی به معاونت هنرستان برگزیده شد.ولی دلگیری هایی که از سازمان های دولتی داشت او را برانگیخت که به یاری دوستان دوره تحصیل، انجمنی به نام موسیقی ملی بوجود آورد. این انجمن که بزودی برای خود کلاس های درس، ارکستر بزرگ و یک باشگاه بنیاد کرد، نتوانست بیش از پنج سال دوام بیاورد. تنگناهای مالی و گرفتاری های اداری، سبب شد که از استقلال خود چشم بپوشد و در سال ۱۳۲۸ وابسته به اداره هنرهای زیبای کشور شود که بعدها خود به وزارت فرهنگ و هنر تبدیل شد.به این ترتیب "انجمن موسیقی ملی" در شکل و شمایلی گسترش یافته، نام "هنرستان عالی موسیقی ملی" را بر خود نهاد، هنرستانی که روح الله خالقی ۱۰ سال تمام سرپرستی آن را عهده دار بود.

خالقی همزمان با کار در هنرستان عالی موسیقی ملی، چهار پنج ماهی را به عنوان سرپرست موسیقی رادیو ایران با آن سازمان همکاری داشت. به گفته خودش فکر می کرد می تواند سر و سامانی به در هم ریختگی های برنامه های موسیقی ببخشد.ولی چون به هیچ یک از پیشنهادهای او عمل نشد، او از رادیو نیز کناره گرفت. به طور کلی سرخوردگی های ناشی از برخورد با موانع، خالقی را که روحیه ای حساس و آسیب پذیر داشت به کناره جویی از کار های اداری وا داشت. ولی رابطه درونی او با موسیقی چیزی نبود که گسسته شود. آفرینش موسیقی نوآورانه تنظیم های تازه از موسیقی دوره مشروطیت، رهبری ارکستر برنامه گلهای رادیو ایران و نیز تالیف کتاب هایی چند درباره تئوری و تاریخ موسیقی ایران نشان دهنده این پیوند ناگسستنی بود.

آهنگسازی

روح الله خالقی در قلمرو آهنگسازی، همان شیوه ای را دنبال کرد که در مکتب وزیری آموخته بود. از یک سو برای ریتم و وزن اهمیت ویژه ای قائل بود و از سوی دیگر معتقد بود که موسیقی ایران نیز باید به راه چند صدایی شدن برود تا از ملالی و یکنواختی در امان بماند و تاثیر و جاذبه بیشتری پیدا کند.البته او نیز چون وزیری برای این کار در جستجوی راه و روشی بود که با ویژگی های موسیقی ملی سازگار باشد. به نظر خالقی پیوند تاریخی و اغراق آمیز شعر و موسیقی، در جامعه ای که به شعر عشق می ورزد، نمی گذارد موسیقی خالص پرورش پیدا کند. به همبن جهت می کوشید تا به موسیقی خالص نیز فرصت عرض اندام بدهد. برنامه ای را در رادیو تهیه و پخش می کرد با عنوان موسیقی بی کلام. علاوه بر آن خود مانند وزیری به آفرینش آهنگ هایی می پرداخت که از قیمومت شعر رها باشد.در این گونه آثار او آسوده تر می توانست روش های نوآورانه خود را در زمینه چند صدایی شدن موسیقی تجربه کند.آفریده های خالقی بر روی شعر شاعران کلاسیک و معاصر نیز غالبا دارای مقدمه ای طولانی است که به نظر می رسد برای جلوه دادن به موسیقی خالص ساخته و پرداخته شده است.

در میان آفریده های خالقی "رنگارنگ" ها جای ویژه ای دارد. قطعاتی است در پیوند نزدیک و محتوایی با مایه های موسیقی سنتی و لی در عین حال بهره مند از ساز آرایی های رنگین و جذاب علینقی وزیری، رنگارنگ های خالقی را دلچسب و از نظر ترکیب و هماهنگی، فوق العاده لطیف و زیبا ارزیابی کرده است.روح الله خالقی آفریده های دل انگیز دیگری نیز دارد. پیش از همه باید از سرود ای ایران یاد کرد که همراه با متن برانگیزاننده"حسین گل گلاب" در سال های اخیر عملا به سرود ملی مردم ایران تبدیل شده است.از این سرود جاودانه که بگذریم باید از ترانه هایی جون "بوی جوی مولیان" (بر روی شعری از رودکی)، لاله آتشین، می ناب، جام جم و حالا چرا؟ بگوییم که هنوز پس از سالها که از آفریدن آنها می گذرد، بهترین نمونه های تصنیف سازی و تلفیق درست شعر و موسیقی به شمار می رود.از روح الله خالقی همانگونه که اشاره کردیم چند کتاب ارزنده نیز بر جای مانده است. "نظری به موسیقی" در دو جلد، سرگذشت موسیقی ایران، در سه جلد و قواعد هارمونی که برگردانی از منابع اروپایی است.علاوه بر این مقالات بیشماری از او در مجلات چنگ، موزیک ایران، موسیقی، رادیو ایران و پیام نوین انتشار یافته که همه در توضیح و تشریح ویژگی های موسیقی ملی گذشته و حال و راه و روش آینده آن است.

خالقی، در بیست و یکم آبان ماه سال ۱۳۴۴ پس از چند عمل جراحی ناموفق در شهر سالزبورگ در اتریش چشم از جهان فرو بست.                                (محمود خوشنام)

 

از سایت آواز

سید خلیل عالی نژاد

سلام .. یک کلیپ با حال از سید خلیل عالی نژاد گذاشتم که یکی از دوستان اهل دل در سایت یو توپ گذاشته بود ... آقای حمید احمدی دستت درد نکنه .. انشاالله دستان توانای تو بتواند این ساز را پایدار نگهداره  .. امیدوارم هیچگاه تلاشت را کنار نگذاری .... یاعلی !!!

مراسم بزرگداشت مقام استاد تجویدی برگزار شد

به گزارش سایت خانه موسیقی ، مراسم بزرگداشت شادروان استاد علی تجویدی با حضور استاد احمد ابراهیمی،جلال محمدیان ، فرید سلمانیان و ... بعد از ظهر 28اردیبهشت ماه در سالن شهید شاهچراغی شهر دامغان برگزار شد.

در این مراسم ابتدا ،مسئول انجمن موسیقی دامغان ومدیر مراسم بزرگداشت ضمن خیر مقدم به میهمانان در مورد لزوم برگزاری چنین مراسمی به منظورادای دین به بزرگان فرهنگ و هنر ایران سخن گفت . صادقی نژادبا ارائه گزارشی کوتاه از چگونگی اجرای برنامه گفت: برای برگزاری این مراسم بیش از بیست روز است که به طور مستمر ارکستر مشغول تمرین بوده و کارهای تدارکاتی نیز به همت گروهی از علاقه مندان با همکاری مسئولان ادامه داشته است . صادقی نژاد گفت برخی ها می گفتند که شاید مردم دامغان استاد تجویدی را نشناسند اما ما امشب شاهد هستیم که این جمعیت حاضر در سالن چیز دیگری می گوید.

پس از صحبتهای مدیر برنامه، گروه موسیقی "کیان" با بیش از بیست نوازنده به اجرای قطعاتی از ساخته های مرحوم تجویدی از جمله" آتش کاروان "پرداخت .

دراین برنامه استاد احمد ابراهیمی ،خواننده پیشکسوت که بیش از شصت سال با استاد تجویدی حشر و نشر داشته است بعد از اجرای ارکستر کیان به پشت تریبون رفت و با قرائت شعری از فردوسی به سخنرانی پرداخت .وی قبل از سخن گفتن در باره تجویدی مختصری از تاریخ شهر دامغان و بزرگانی چون منوچهری دامغانی صحبت کردوآنگاه با اشاره به ویژگی های هنری و شخصیتی استاد تجویدی گفت : استاد تجویدی از شاگردان برجسته صبا بود و بجز از صبا از استادانی چون حاج آقای مجرد ، حسین استوار ،حسین یاحقی ودیگران بهره های فراوان برد .استاد ابراهیمی در ادامه به آثار برجسته تجویدی اشاره کرد و گفت : بیشتر آثار استاد تجویدی ماندگار و جاودانه هستند که این موضوع ناشی از روح بزرگ ولطیف اوست؛ تجویدی با عشق کار می کردومردم را دوست می داشت،بدون حب و بغض شاگردان وعلاقه مندان را با مهربانی تعلیم می داد.ابراهیمی به اجرای آواز خود با ارکستر تجویدی اشاره کرد و گفت امشب هم به یاد آن روزها برای شما می خوانم.وی پس از این گفته برای اجرای آوازی در دستگاه سه گاه با همنوازی سنتور ابوالفضل صادقی نژاد و تنبک ایوب صادقی نژاد به روی صحنه رفت.

بعد از اجرای این برنامه که با تشویق گرم حاضران به پایان رسید ، سید جلال محمدیان که مجری برنامه او را با عنوان "مردان خدا"معرفی کرده بود به اتفاق حسن ادیب (رییس انجمن موسیقی سمنان)نوازنده سه تار،برای اجرای آوازی در بیات ترک به روی صحنه رفت .در این برنامه که به گفته محمدیان بدون تمرین وبه طور بداهه نوازی انجام می گرفت محمدیان تصنیف "غمت در نهانخانه دل نشینید"را با نوازندگی سه تار ادیب و تنبک صادقی خواند.بعد از آن محمدیان بدون همراهی ساز دوقطعه "مردان خدا" و "باز هوای وطنم "را نیزاجرا کرد.

در بخش دیگری از برنامه فیلم کوتاهی از استاد تجویدی که مربوط به اواخر عمر وی بود به نمایش درآمد .در این فیلم استاد تجویدی در کنار نوازندگی ویولن، اشعاری از حافظ را قرائت و تاکید می کرد که حافظ موسیقیدان بوده چرا که در تمامی اشعارش موسیقی موج می زند.همچنین در این فیلم صحنه هایی از بیماری استاد وزمان بستری اش دربیمارستان وجود داشت .

دراین بزرگداشت که به همت گروه موسیقی کیان،به سرپرستی صادقی نژاد وبا همکاری اداره ارشاد دامغان برگزارشده بود،برخی از مسئولان و مدیران شهر ازجمله مدیرکل ارشاد،شهرداروفرماندارحضورداشتند.