تنبور به هر کجا که رفته اصل آن از ایران است...
به نام دل ... برای دل ... به یاد دل می نوازم ...
می گذرم ، می گذرم
ز برای تو از جان می گذرم ،
ز دیار تو گریان می گذرم
اشک آهم ، زاد راهم
می روم و دست دعا ،
بر آسمان دارم
دور از یاران افتان و خیزان ،
می روم و دام بلا به پای جان دارم
من و سوزِ عشق و خانه به دوشی ،
من و شام هجر و کنج خموشی
رهِ بی پایانی دارم من ،
سر بی سامانی دارم من
رهِ بی پایانی دارم من ،
سر بی سامانی دارم من
من از شهر تو چون نالان می گذرم ،
تنها سایه ی من باشد همسفرم
این عشق تو مرا ،
بنگر تا کجا کشانده
دست از دلم بردار ،
که دگر طاقتم نمانده
دل سنگت کجا درد مرا می داند ،
غم و رنج مرا تنها خدا می داند
خدا می داند
دل سنگت کجا درد مرا می داند ،
غم و رنج مرا تنها خدا می داند
خدا می داند
رسالت هنر, بیرون کشیدن ناشناخته هاست از دل آشناترین چیزها. جبران خلیل جبران
ادامه...
دلم می خواست تکه هایی از نوای ساز دکتر سامان دیده بان را بگذارم اما چون از ایشان اجازه نداشتم فعلا برای خالی نبودن ، تکه ای دیگه براتون گذاشتم ... یاحق
سلام
باز هم یک اصفهانی دوستار موسیقی
منتظر لود شدن اش هستم
موفق و پیروز باشید
راستی من هم در شهر شما هستم
سلام همشهری ... ممنون که از سایت دیدن کردید !!!