تو را نادیدن ما غم نباشد
که در خیلت به از ما کم نباشد
من از دست تو در عالم نهم روی
ولیکن چون تو در عالم نباشد
من اول روز دانستم که این عهد
با من میکنی محکم نباشد
که دانستم که هرگز سازگاری
پری را با بنی آدم نباشد
من از دست کمانداران ابرو
نمی آرم گذر کردن به هر سو
بهشت است آنکه من دیدم نه رخسار
کمند است آنکه وی دارد نه گیسو
بیا تا جان شیرین در تو ریزم
که بخل و دوستی با هم نباشد
نخواهم بی تو یکدم زندگانی
که طیر عشق بی همدم نباشد
تصنیف بوی بهشت استاد حسام الدین سراج